نویسنده : دکتر حسن خیری *



 

غوری جامعه شناختی درمناسبات منجربه تولید

این نوشتار به بررسی جامعه شناختی مناسبات پیرامون منجربه تولید داخلی و ابعاد زوایای مختلف آن پرداخته است. توضیح تفاوت های خوداتکایی و خودکفایی، بررسی رابطه تضایفی میان تولید و دیگر عرصه ها، توصیف وضعیت استقلال اقتصادی و نسبت آن با مقولات مشابه و تولید گام های اصلاحی لازم برای گسترش تولید داخلی از جمله مباحثی است که در متن پیش روی مورد بحث واقع شده است.
واژگان کلیدی: تولید داخلی، روانشناسی و توسعه، جامعه شناسی و توسعه، فقر و...

نام گذاری سال ها و وظیفه ما

امسال تولید توسط مقام معظم رهبری، با پشتوانه علمی که ایشان از وضعیت و نیازهای جامعه دارند. با عنوان تولید ملی و حمایت ازکار و سرمایه ایرانی نام گذاری گردید ه است.
طبعاً نفس طرح این بحث ازجانب مقام معظم رهبری بیانگر اهمیت و جایگاه مهم آن در سرنوشت کشور و ارتباط آن با آینده انقلاب اسلامی است.
به این ترتیب فروکاستن رویکرد به این مسئله به سطح سمبلیک و نمادین به هیچ روی صحیح نیست و با غرض مؤثر در این پشنهاد ازجانب مقام معظم رهبری سازگاری ندارد. به باور بنده موضوعاتی که در این سطح ازجانب معظم له مطرح می شود به جد مورد توجه اندیشمندان کشور قرار گیرد و خود موضوع مطالعه و مبنای کار و عمل اجتماعی واقع شود. از زوایه دیگر، و البته پیوسته با آنچه بیان شد، رویکرد به فرمایش های رهبری به عنوان تکلیف شرعی، اقتضادی آن را دارد که به این مبحث نیز از این زاویه، و در همین راستا، بذل توجه و عطف دقت نماییم.
بسیار از نام گذاری هایی که توسط مقام معظم رهبری در طول چند سال اخیرصورت گرفته است، به نحوی ازانحاء، به عرصه اقتصاد نظر نموده است و بیانگر مبنایی اقتصادی گردیده است.
این ارتباط با اقتصاد گاه مستقیم بوده است واشاره به مسئله ای اقتصادی گردیده است و گاه غیر مستقیم بوده است و رفتاری اقتصادی راتحت پوشش قرارداده است.
در واژگان مورد استفاده در نام گذاری امسال توسط مقام معظم رهبری، دقایقی را می توان دریافت. ذیلا به دو محور اشاره می کنیم:
- اولویت بحث تولید: عنوان سال بر مفهوم تولید تأکید دارد و از عبارتی هم چون تولید و مصرف یاد نمی کند. این نشانگراهمیت و اولویت مقوله تولید است.- تأکید بر محبث سرمایه: در نام گذاری سال بر مفهوم سرمایه تأکید شده است. این نشان دهنده اهمیت سرمایه و مباحث مرتبط با آن نظیر معیشت، کار و تولید است.
در روایت آمده است: کاد الفقر ان یکون کفرا.(1) این به معنای آن نیست که فقیر کافر است؛ بلکه به معنای آن است که جامعه فقیر حال و روز مناسبی ندارد و هر بار گامی به عقب می نهد. چنین جامعه ای، به یک معنا، در معرض از دست دادن ارزش های خود است. این رویکرد بیانگر نگاهی ساختاری است. به عبارت دیگر بحث در آن نیست که فقیر کافراست. فقیر اگر در فقرش صبر کند و تلاش کند که خود را از آن وضعیت نجات دهد عمل او بسیار ارزشمند است. مسئله در ساختار مایل به گسترش فقراست؛ به عبارت دیگر ساختار جامعه فقیرانه، ساختار متمایل به سقوط تدریجی اخلاقی و کفرگرایی دارد؛ چه آنکه نمی شود با یک جامعه فقیر، مدعی تمدن سازی شد.
ذیل چنین ملاحظاتی است که می توان به اهمیت رویکرد به کار در اندیشه اسلام پی برد. اینکه پیامبر دست کارگر را می بوسد (2) نیز نشان گر اهمیت رویکرد به کار و تلاش است و این که در روایت داریم که اگر کسی سه چیز داشته باشد گویا تمام خیرات به او داده شده است. آن سه عدالت و امنیت و رفاه است.

خوداتکایی یا خودکفایی

ذیلا، در ارتباط با تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی، ابتدا مبحثی مبنایی را پیش می کشیم و سپس به طرح برخی نکات می پردازیم.
پرسش مبنایی آن است که آیا یک کشور مستقل و توسعه یافته باید بتواند حداقلی از نیازهایش را تأمین کند و خود اتکا باشد یا نه؟
ابتدا باید توضیح دهیم که خودکفایی مطلق، به معنای عدم نیاز به دیگران، معنایی ندارد؛ چرا که هر جامعه ای به درجه ای به جوامع دیگر نیازمنداست؛ اما، نکته آنجاست که شاکله جامعه باید به گونه ای باشد که از جهات مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روی پای خود بایستد و خوداتکا باشد. به این ترتیب آنچه مهم است مبحث خوداتکایی است. رویکرد به خوداتکایی، به ویژه، برای کشوری که می خواهد مستقل بماند و شاهد شکل گیری توسعه پایدار باشد بسیارمهم است.
به دیگرسخن، و از زاویه ای دیگر، اگر جامعه ای قصد آن را داشته باشد که فارغ از امواج و تصمیمات خارجی عمل کند و بتواند ازهویت بومی، ملی ومذهبی اش دفاع نماید باید به سمت خوداتکایی گام بردارد و به سیاست گذاری هایی روی آورد که مشوق گسترش خوداتکایی گردد.

رابطه تضایفی میان ابعاد مختلف جامعه

از نظر روانی تولید کالای بومی، و مصرف آن، خود به خود موجب نشاط ملی، گسترش خودباوری و تشویق جامعه به سمت کار و تلاش مضاعف می شود. به این ترتیب گسترش تولید بومی، و به تبع آن گسترش مصرف آن، تأثیری چند وجهی بر جای می نهد و، به عنوان نمونه، به گسترش استقلال سیاسی و فرهنگی، ازیک سوی، و شخصیت سازی و در حوزه فردی، از سوی دیگر، کمک می نماید.
در واقع این تصور که حوزه هایی از این دست با یکدیگر مرتبط نیستند تصور صحیحی نیست و، در عمل، نوعی ارتباط تضایف میان آنها برقراراست. چه آنکه جامعه بیانگر یک شبکه پیچیده ارتباطی است و اگر هنجار و ارزشی در بخشی از آن ایجاد شود به بقیه ابعاد و سطوح آن سرریز می کند و دیگر بخش ها را نیز تحت تأثیر قرارمی دهد.
بنابراین هنگامی که مسأله ای اقتصادی را مطرح می کنیم باید این انتظار را جدی بگیریم که آن مبحث با مسائل مهم دیگر در حوزه های اجتماعی، فرهنگی و یا سیاسی ارتباط برقرار کند.
توجه به مقوله ملی کار و سرمایه ایرانی نیز از این قبیل مباحث است و، مشخصاً، آثار و برکاتش علاوه بر زمینه های اقتصادی، ابعاد فرهنگی و اجتماعی راهم در می نوردد.
مفهوم سرمایه نیز، به یک معنا، محدود به حوزه اقتصاد نیست و، مشخصاً به سرمایه اجتماعی نیز اشاره دارد. این مفهوم، هم چنین، قابلیت اشاره به مناسبات تاریخ و سرمایه تاریخی را نیز دارد.
از سوی دیگر رشد اقتصادی سرمایه به تحول در تمام ابعاد دیگر منجر می شود؛ کما این که تحول در سرمایه اجتماعی نیز می تواند تحولاتی را در دیگر حوزه ها سبب شود.

تولید ملی و مناسبات بین المللی

علاوه بر جوانب داخلی مقوله گسترش تولید ملی، که موجب توسعه پایدار می شود و نظام اسلامی را در نیل به اهداف خود به جد یاری می رساند، از نظر خارجی هم تولید ملی آثار مهمی دارد. به عنوان نمونه فشارهای خارجی زمانی مؤثر واقع خواهد شد که کشور وابسته باشد و متأثر از جوامع دیگر تصمیم بگیرد. در چنین فضایی است که استکبار و استعمار می توانند، بر اساس وابستگی ای که ایجاد کرده اند، آن جامعه را به سمت دلخواه خود حرکت دهند. به این ترتیب باید گفت که یکی از اهرم های مهم استکبار موضوع وابستگی است. حتی می توان گفت که مسأله وابستگی آنقدر مهم است که، به باور بسیاری، بحثی مرکزی و پایه ای در تعیین سطح توسعه کشورها به حساب می آید. چنین رویکردی بر این نکته تأکید می ورزد که به دلیل مهم بودن مبحث وابستگی استکبار تمام تلاش خود را بر آن می نهد که کشورها را وابسته نگه دارد. حاصل چنین سیاست گذاری مستکبرانه ای آن خواهد بود که جامعه وابسته، هم از جهت فرهنگی به این نتیجه برسد که عقب مانده است و راهی برای برون رفت از این وضعیت ندارد و هم به لحاظ اقتصادی قانع شود که باید مصرف گرا باقی بماند و به مصرف تولیدات خارجی بسنده کند. چنین جامعه ای معمولاً زمینه تولید را فراهم نمی کند و، خواه ناخواه، به سمت گسترش بهره برداری از منابع خام خود در ازای محصولات خارجی پیش می رود. شکل گیری اقتصاد تک محصولی نیز از جمله مشکلاتی است که ممکن است برای جوامعی از این دست رخ دهد. این وضعیت دردوره سابق برای کشور ما شکل گرفت. خوشبختانه پس از انقلاب تلاش فراوانی در مسیر عبور از این شرایط رخ داده است.
رویکرد استعمارگران به این کشورهای وابسته پیچیده است: از یک سوی سطح قابل توجهی از دسترسی به محصولات تولید شده را برای این کشورها فراهم می آورند و از سوی دیگر با وابسته کردن آنها به محصولات آماده، به نوعی، آنها را عقب نگه می دارد تا نتوانند خوداتکا شوند.
در واقع مبحث جهانی سازی با تولید و مصرف جهانی ارتباط دارد. جهانی سازی می کوشد تا ذائقه همگان را مشابه کند و نوع خاصی از رویکرد به کالاهای مصرفی را همه گیرنمایند. از مدگرایی می توان به عنوان یکی از ویژگی های مهم جهانی سازی اشاره نمود. این مدگرایی که تابع رویکردهای ارباب رسانه ها است ذیل چنین وضعیتی نیازهای جریان سرمایه داری را پاسخ می دهد.
استکبار برای پیش برد اهداف خود به مکانیزم هایی نظیرتولید افکارعمومی، ایجاد از خود بیگانگی، مصرف گرایی، جهانی سازی و غربی سازی فکر دست می زند. رویه هایی از این دست زمینه عقب ماندگی جامعه را فراهم می آورند و کشورهایی که متأثراز چنین رویکردهایی می شوند همواره تسلیم استکبار خواهند بود؛ در مقابل اگر کشوری بر تولیدات خود اتکا کند سرنوشت متفاوتی خواهد بود. این مسئله به ویژه در مورد ایران مصداق دارد؛ چه آن که ایران، به واسطه منابع سرشار و موقعیت برتر جغرافیایی خود، از جهات مختلف مستعد موفقیت در مسیر خوداتکایی است.
نکته آنجااست که ایران امروز از استعدادی ویژه برای ایجاد تمدن ممتاز اسلامی برخوردار است. آنچه اکنون باید مورد توجه قرارگیرد ظرفیت سازی در راه رسیدن به این تمدن ممتاز اسلام است. واقعیت آن است که فرآیند تمدن سازی بدون استفاده از ظرفیت های بومی و اسلامی امکان ندارد. اینجا است که اهمیت رویکرد خوداتکا مشخص می شود؛ چه آنکه بر اساس اقتصاد وابسته، یک جامعه نمی تواند ادعای تمدن سازی داشته باشد. مبنای مقام معظم رهبری در رویکرد به مباحث اقتصادی به این مسئله (ایجاد تمدن ممتاز اسلامی) قابل توضیح است؛ لذا این مبنایی که مقام معظم رهبری بیان فرمودند بر همین اساس است که باید به جد مورد توجه قرارگیرد.

پیوند استقلال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با استقلال اقتصادی

استقلال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، حقیقتاً با استقلال اقتصادی گره می خورد. اگرنگویم مهمترین پایه استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی است؛ ولی نمی توانیم انکار کنیم که استقلال اقتصادی یکی از اصلی ترین پایه ها است که ازطریق آن، فرهنگ یک جامعه می تواند رشد کند و سیاست یک کشور توان عرض اندام پیدا نماید.

تنوع مفهومی تولید

در فرازهای پیشین بر اهمیت مناسبات اقتصادی تأکید نمودیم. اکنون این نکته را یادآور می شویم که مفهوم تولید را نباید به صورت خطی و تک بعدی مشاهده نمود.
به زبان دیگر تولید محدود به یک جهت خاص نیست؛ بلکه در عرصه های مختلف رخ می دهد. تولید پژوهشی، تولید در حوزه ارتقاء سطح آموزش، تولید نظریات، تولید در کالاهای حیاتی و تولید دربحث معیشت، تولید در صنایع، نهایتاً، تولید تکنولوژی، همه و همه، مصداق های تولید هستند. در این میان یکی از مهم ترین حوزه های تولید تولید دانش است.
الان یکی از مشکلات دانشگاه های ما، همین عدم تولید کنندگی در حوزه تفکراست. متأسفانه دانشگاه های ما مصرف کننده هستند و از آنجا که جنبه تولید کنندگی ندارد اطلاعاتی که ارایه می دهند کم ارزش است.

راه های حمایت از تولید

گسترش تولید، در معنای عامل آن، حایز دو جنبه است:
1- اصلاح ساختاری
2- اصلاح رفتاری.
به این ترتیب تولید یک بار ناظر بر اصلاح ساختاری نظامات و نهادهای اجتماعی است و باری دیگر ناظر بر اصلاح رفتاری است و در ارتباط با آحاد جامعه است. در اصلاح ساختاری، که دستگاه های دولتی و برنامه ریزان کلان اجتماعی، مخاطب آن است سیاست گذاری دولتی نقش اساسی و مهم برعهده دارد. این اصلاح ساختاری باید به گونه ای باشد که حاصل آن استقبال از تولیدات داخلی به معنای اعم کلمه باشد. به عبارت دیگر باید به گونه ای برنامه ریزی شود که تولید کننده بتواند کالاهایش را استاندارد سازی نموده و در یک بازار رقابتی سالم حضور پیداکند.
علاوه بر دولت، دستگاه های پژوهشی نیز نقش مهمی در زمینه گسترش تولید دارند. این دستگاه ها باید راه کارهای مؤثر در ارتقاء کیفیت و کمیت تولید را بررسی کنند و جهت ایجاد جهش در تولید طرح های کارشناسانه ای ارائه دهند.
در باب اصلاح رفتاری نیز باید گفت که دستگاه های رسانه ای باید، در راستای جهت دهی به افکار عمومی و افکارسازی و فرهنگ سازی قدم بردارند.
رسانه ها باید این رویکرد را دنبال کنند که بر اساس آن خرید کالای ایرانی ارزش معرفی شود؛ به گونه ای که مردم احساس کنند در صورت وجود کالای ایران در بازار خرید کالای خارجی کار درستی نیست.
مباحثی ازاین دست فرهنگی است و فرهنگ مقوله ای اکتسابی است؛ لذا باید ارشاد و تبلیغ صورت گیرد تا کالای ایرانی در افکار عمومی مقبول افتد.
علاوه بر مطبوعات، دستگاه های آموزشی نیز می توانند کارهای فرهنگی مهمی را در دست بگیرند و سامان بخشد. در واقع یکی از رویکردهای جدی در بحث توسعه، رویکرد روان شناختی است.
تجربه ثابت کرده است که کشورهایی که به لحاظ آموزشی موفق به گسترش خودباوری و تقویت ابعاد نشاط فردی و اجتماعی گردیده اند به صورت جدی تری در مسیر پیشرفت و توسعه قرار گرفته اند.
بی گمان ما ایرانیان ظرفیت های فراوانی داریم که می توانیم به آنها افتخار کنیم و آنها را دستمایه ای برای گسترش روحیه خودباوری و نشاط اجتماعی قراردهیم.
کوتاه سخن آنکه در اصلاح رفتاری هم مباحث رسانه ای و رویکردهایی نظیر امر به معروف و نهی از منکر مطرح است و هم گسترش آموزش های مشوق خرید تولیدات داخلی. هم چنین نباید از ابزارهای اصیل و مؤثری نظیر جلسات وعظ مساجد و نمازهای جمعه غفلت نماییم. باید تمام این امکان ها به کارگرفته شوند تا مردم علاقه ای به مصرف گرایی غربی و خرید بی رویه کالاهای خارجی نداشته باشند؛ بلکه تولید و ارزش تلقی کنند و برای کار اصالت قایل گردند.

پی‌نوشت‌ها:

* معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی المصطفی
1- عوالی الالی (40/1)
2- فقبل بده [سعد الانصاری] رسول الله صلی الله علیه و آله و قال: هذه ید الاتمسهانار پیامبر دست آن کارگر [سعد انصاری] را بوسید و گفت: }این دستی است که آتش به آن نمی رسد. اسد (الغایه، ج2، ص269).

منبع:دکتر حسن خیری معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی المصطفی (1391) خرد نامه همشهری شماره 96 کاری از گروه مجلات همشهری